بررسی نحوه عملکرد خیریه ها در امور متکدیان(مطالعه موردی : دوره قاجار و پهلوی )

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران

چکیده

در دوره قاجار و پهلوی  برخی از موسسات و دست اندرکاران امور خیریه به مقابله با معضل تکدی گری و رسیدگی به امور متکدیان پرداختند.  این رویکرد از آن جهت در خور تامل است که از ظهور نگرش های نوینی در عرصه امور خیر و رفع آسیب های اجتماعی حکایت دارد . پیچیدگی ابعاد تکدی گری ، وجود متکدیان حرفه ای و کلاش و تنوع گونه های تکدی گری چالش هایی را برای خیرین در مدیریت امور متکدیان فراهم می ساخت . خیریه ها بتدریج با اتخاذ تدابیری خاص و گنجاندن آن در اساسنامه های خود سبک مدیریتی ویژه ای را برای مقابله بااینگونه چالش ها  در پیش گرفتند . پژوهش پیش رو تأملی در نحوه عملکرد خیریه ها در امور متکدیان و ارزیابی چالش های پیش روی آنها در دوره قاجار و پهلوی است.این پژوهش  که با روش توصیفی ـ تحلیلی وبا بهره گیری از اسناد آرشیوی تدوین شده در پی پاسخگویی به دلایل رویکرد خیرین به امورمتکدیان ، وچگونگی عملکرد آنها درساماندهی متکدیان است.در این مقاله ، سبک مدیریتی دو نمونه از خیریه هایی که تدابیر آنان در رفع برخی چالش های ساماندهی أمور متکدیان کارساز بوده ،مطرح شده است.
 برخی  ازخیریه های فعال در امور متکدیان  برای مقابله با چالش ها ، تغییراتی در اهداف و عملکرد خویش از طریق جایگزینی فعالیت های کیفیت بخش و مبتنی بر حمایت های هوشمندانه به جای بخشش تن پرورانه پدید آوردند . سبک مدیریتی خیریه های مورد مطالعه  دراین پژوهش، برسنخ شناسی متکدیان وساماندهی آنها برمبنای شاخص های هرسنخ  بارویکرد مهارت آموزی قرارگرفته است.
شیوه مدیریت خیریه هایی که در این پژوهش به عنوان الگو معرفی شده اند ، برچند اصل به شرح ذیل استوار هستند:
-تحقیق وبررسی در مورد کیفیت استحقاق افراد تحت پوشش،
-تفکیک متکدیان ،جدا کردن کودکان،جداسازی زنان ومردان ، تفکیک متکدیانی که توان کار کردن دارند از متکدیان از کارافتاده وناتوان،
-آموزش مهارت های لازم به متکدیان وکارآفرینی برای آنان.

تازه های تحقیق

برخی  ازخیریه های فعال در امور متکدیان  برای مقابله با چالش ها ، تغییراتی در اهداف و عملکرد خویش از طریق جایگزینی فعالیت های کیفیت بخش و مبتنی بر حمایت های هوشمندانه به جای بخشش تن پرورانه   پدید آوردند . سبک مدیریتی خیریه های مورد مطالعه  دراین پژوهش، برسنخ شناسی متکدیان وساماندهی آنها برمبنای شاخص های هرسنخ  بارویکرد مهارت آموزی قرارگرفته است.

شیوه مدیریت خیریه هایی که در این پژوهش به عنوان الگو معرفی شده اند ، برچند اصل به شرح ذیل استوار هستند:

-تحقیق وبررسی در مورد کیفیت استحقاق افراد تحت پوشش،

-تفکیک متکدیان :جدا کردن کودکان،جداسازی زنان ومردان ، تفکیک متکدیانی که توان کار کردن دارند از متکدیان از کارافتاده وناتوان.

-آموزش مهارت های لازم به متکدیان وکارآفرینی برای آنان.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Investigating the Performance of Charities in the Affairs of Beggars (Case Study: Qajar and Pahlavi periods)

نویسنده [English]

  • Zahra Alizadehbirjandi
corresponding author: Associate Professor of University of Birjand, History Department, Birjand, Iran
چکیده [English]

Introduction
During the Qajar and Pahlavi periods, some institutions and those involved in charity affairs dealt with the problem of begging and dealing with the affairs of beggars. This approach is worthy of consideration because it indicates the emergence of new attitudes in the field of good affairs and solving social problems. The complexity of the dimensions of begging, the existence of professional beggars, and the variety of begging types provide challenges for benefactors in managing the affairs of beggars. Charities gradually adopted a special management style to solve such challenges by adopting special measures and fixing in their statutes. This research is a reflection on the functioning of charities in the affairs of beggars and the evaluation of the challenges faced by them in the Qajar and Pahlavi periods.
 Method
 This research, compiled with the descriptive-analytical method and using archival documents, seeks to answer the reasons for the benefactors' approach to the affairs of beggars, and how they function in the management of beggars. In this article, the management style of two examples of charities whose measures have been effective in solving some of the challenges of organizing the affairs of beggars has been proposed.
 Findings
 Some charities active in the affairs of beggars made changes in their goals and performance by replacing quality activities based on intelligent support instead of physical giving.
 Result
 The management style of the charities studied in this research is based on the classification of beggars and their organization based on the indicators of each skill training efficiency.
The way of managing the charities that have been introduced as a model in this research is based on several principles as follows:
-Research and review the quality of entitlement of the covered people,
- Separation of beggars: separating children, separating women and men, separating beggars who are able to work from beggars who are disabled.
- Teaching the necessary skills to beggars and creating business for them.

کلیدواژه‌ها [English]

  • charities
  • beggars
  • begging
  • Qajar
  • Pahlavi

1- مقدمه و بیان مسئله

 ازنظر لغوی، تکدی به معنای تکلف در سؤال، حاجت‌خواهی از این و آن در کوی و برزن (دهخدا: ذیل تکدی) و متکدی کسی است که از مردمی طلب کمک می‌کند که وظیفه‌ای در تأمین معاش او ندارند (بیانی، ۱۳۷۵: ۴۶ نقل از آرین‌پور، ۱۳۹۱: ۴). برخی از نویسندگان تکدّیگری را حاجت‌خواهی از همگان در ملأعام با زیر پا گذاشتن شئون اجتماعی و انسانی به‌منظور رفع نیاز مادی دانسته‌اند (آرین‌پور، 1391: 4). تعاریف متعددی از تکدی و واژگان وابسته به این مفهوم مطرح شده‌اند. در برخی از تعاریف، علاوه بر تبیین مفهوم، انواع تکدّیگری و شگردهای متکدیان در جلب ترحم مردم مدنظر قرار گرفته‌اند. روش‌های متکدیان در جلب کمک شامل کاربرد جملات ترحم‌برانگیز، به نمایش گذاشتن تظاهر به نقص بدنی و تمارض، پوشیدن لباس‌های مندرس و برانگیختن احساسات عاطفی و مذهبی مردم است (کلانتری، ۱۳۷۲: ۶). در ایران کمک به متکدیان در قالب کمک‌های فردی یا توسط مؤسسات خیریه به‌ویژه در دو سدة اخیر صورت گرفته است.

در دوره قاجار و پهلوی براساس اسناد و شواهد تاریخی تکدّیگری رواج داشته است و روایت‌هایی دربارة آثار مخرب آن به‌عنوان آسیب اجتماعی در منابع آن دوره نقل شده‌اند (سالور، ۱۳۷۴، ج۱: ۴۳8-۴۳6 و ج۳: ۱۹۸۱؛ ممقانی، ۱۳۶۲: ۴۸-۴۹). در ادوار مدنظر، افراد و مؤسسات خیریه مردمی و دولتی متعددی در راستای کمک به متکدیان اقداماتی انجام دادند. نوشتار پیش رو با عطف‌نظر به ماهیت، اهداف و عملکرد این خیریه‌ها بر آن است به پرسش‌های ذیل پاسخ دهد:

- دلایل رویکرد خیرین و مؤسسات عام‌المنفعه در این ادوار به امور متکدیان چه بود؟

- نحوه عملکرد خیریه‌ها و چالش‌های فراروی آنها در ساماندهی متکدیان چه بود؟

بررسی پیشینه این پژوهش نشان می‌دهد در این زمینه کتابی با عنوان تکدّیگری در دوره قاجار و پهلوی نگاشته شده که در آن ضمن تحلیل ریشه‌ها و عوامل مؤثر در بروز تکدّیگری اشاراتی توصیفی به برخی اقدامات خیریه در امور متکدیان شده است. وجه تمایز مقاله حاضر با کتاب مذکور، تمرکز آن بر الگوهای مدیریتی خیریه‌ها در رسیدگی به متکدیان و مقابله با تکدّیگری است. پژوهش پیش رو با فرض روایی کاربست الگوهای مدیریتی خیرین در ادوار مطالعه‌شده می‌کوشد با بهره‌گرفتن از منابع متعدد و اسناد آرشیوی ضمن نشان‌دادن تحول نگرش و کنش خیریه‌ها، تقریری از تجربیات و الگوهای عملکردی آنها را صورت‌بندی کند.

در این بررسی دیدگاه دیز[1] به‌عنوان مبانی نظری پژوهش مدنظر قرار گرفته است. در یافته‌هایی که در مطالعه دیز (۲۰۱۲) بیان شده‌اند، دو فرهنگ نگرش به امور خیر در جامعه وجود دارد که گاهی در تقابل با یکدیگر هستند:

1) فرهنگ انجام‌دادن کار خیر و صدقه‌دادن، 2) فرهنگ حل مسئله.

فرهنگ نیکوکاری با قلب افراد گره خورده است و در ادیان و سنت‌های اخلاقی در سراسر جهان دیده می‌شود. همچنین فرهنگ مدرن‌تر حل مسئله وجود دارد که به‌جای فضیلت‌بودن، نوعی مهارت است. افرادی که به‌دلیل فقر آسیب دیده‌اند، نیازمند برنامه‌ای برای حل مشکل خود هستند. کردار نیک با توجه به نتایج ارزیابی می‌شود؛ اما برتری حل مسئله به‌مثابه یک مهارت با توجه به مفیدبودن نتایج آن می‌تواند در بهبود اقدامات آینده تأثیرگذار باشد. دیز در پژوهش خویش به استراتژی پنج مرحله‌ای به‌منظور حرکت به سمت فرهنگ جدید اشاره کرده است؛ این پنج مرحله عبارت‌اند از تأکید بر اهمیت حل مسئله ازطریق آموزش، در دسترس بودن اطلاعات مربوط به عملکرد، جذاب نشان دادن بخشش هوشمندانه، دخالت‌دادن حامیان در حل مسئله و ارتقای موقعیت عاطفی افراد حل‌کنندة مسئله (دیز، ۲۰۱۲ به نقل از سعدآبادی؛ آرامی‌پور و محمودی، ۱۳۹۹: ۲۰۰). این نوع نگرش‌های جدید درواقع نشان‌دهندة ناکارآمدی و عدم کارایی بخشش تن‌پرورانه و ضرورت جایگزینی بخشش هوشمندانه و کارآفرینی برای متکدیان و تغییر نگرش و فرهنگ سنتی خیریه است.

 

2ـ ادبیات پژوهش

2-1- تکدّیگری و عوامل مؤثر در بروز و پیدایی آن

 تکدّیگری به‌عنوان آسیب اجتماعی پدیده‌ای پیچیده و دارای ابعاد و انواع گوناگون است. تکدی در بستر جامعه و متأثر از عوامل فرهنگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پدید می‌آید؛ ازاین‌رو، عوامل ساختاری جامعه بر نحوه بروز تکدّیگری و رشد گونه‌های مختلف آن تأثیر می‌گذارد. درواقع بین جامعه و پدیده تکدّیگری کنش و واکنش و تأثیرات متقابل وجود دارد؛ به عبارت روشن‌تر، تکدّیگری در بستر جامعه تکوین می‌یابد و پس از پیدایی نیز بر جامعه تأثیر می‌گذارد.

در تبیین علل و ریشه‌های تکدّیگری دیدگاه‌های متعددی مطرح شده‌اند. محسنی تبریزی (۱۳۸۳) در تحلیل علل تکدّیگری عوامل فردی و روانی همچون تن‌پروری، عادت به زندگی انگلی و بی‌مسئولیتی فردی را مدنظر قرار داده است (محسنی تبریزی، ۱۳۸۳ به نقل از نیازی، ۱۳۹۷: ۸). برخی دیگر از پژوهشگران نظیر حاجیان مطلق (۱۳۸۴) بر علل اقتصادی آن از منظر ساختارگرایی تأکید داشته‌اند و عواملی مانند پایین‌بودن سطح درآمد ملی، وقوع قحطی، رکود شدید اقتصادی، افزایش تورم بدون جبران درآمد، افزایش بیکاری و نامناسب‌بودن الگوهای توزیع درآمد که شکاف طبقاتی ایجاد می‌کند را سبب رواج تکدّیگری دانسته‌اند. برخی از محققان نیز با رویکرد ساختارگرایی علل اجتماعی مؤثر در پیدایش تکدّیگری را بررسی کردند و عواملی نظیر فقر، بیکاری، اعتیاد را در این زمینه برشمرده‌اند (نیازی، ۱۳۹۷: 10-9). دسته دیگری از پژوهشگران نیز در بروز تکدّیگری از تأثیر عواملی مانند سازمان‌های متولی، مردم و متکدیان سخن گفته‌اند؛ براساس این نگرش، تکدّیگری یک فرد متکدی ریشه در قصور و کوتاهی خود او، در نوع نگرش مردم و کمک‌های آنها و نیز در عملکرد نامناسب دولت دارد (حبیب‌پور گتابی، ۱۳۹۶: ۵۰). در کنار این نظریات برخی بروز تکدّیگری را به‌ویژه در تاریخ معاصر ایران تأثیرگرفته از برخی رخدادها نظیر اصلاحات ارضی و مسئله حاشیه‌نشینی دانسته‌اند. در اینگونه پژوهش‌ها گسترش محلات حاشیه‌نشین و سکونتگاه‌های غیررسمی و گسترش فرهنگ فقر در مناطق حاشیه‌نشین یکی از عوامل بروز تکدّیگری و رواج آن به شمار آمده است (جعفری و گودرزی، ۱۳۹۸: چکیده).

علاوه بر پژوهش‌هایی که به آن اشاره شد، در میان یادداشت‌ها و خاطرات رجال دوره قاجار و خاطره‌نویسان این دوره نیز می‌توان به برخی از عوامل مؤثر در رواج تکدّیگری در آن دوره دست یافت؛ برای نمونه، در میان خاطره‌نویسان عین‌السلطنه در دوره‌های مختلف زندگی خود همراه با توصیف شرایط اجتماعی ـ اقتصادی جامعه ایران، فقر عمومی مردم و دلایل آن، گزارش‌هایی از متکدیان و نحوه رفتار و مزاحمت‌های آنها را در جامعة آن روز ارائه کرده است. او ضمن نشان‌دادن گونه‌های مختلف تکدّیگری در آن دوران، از تکدی آشکار و پنهان سخن گفته است. یکی از گونه‌های تکدّیگری که در روایت‌های عین‌السلطنه نشانی از آن می‌توان یافت تکدی پنهان است؛ اینگونه تکدی را می‌توان در رفتار معرکه‌گیران، مارگیران و سایر افرادی مشاهده کرد که ازطریق نمایش با حیوانات در معابر عمومی از مردم پول مطالبه می‌کردند (سالور، ۱۳۷۷، ج۵: ۴۰۴6-۴۰۴5). نکته جالب در گفته‌های عین‌السلطنه اشاره او به عوامل مؤثر در رواج تکدّیگری در آن دوره است. در این زمینه او با بیانی انتقادی به ضعف ساختارهای سیاسی و اداری آن دوره اشاره کرده و در نقد عملکرد ماموران نظمیه و اشکالات ساختاری نظمیه مباحثی را یادآور شده است که با مبحث تکدّیگری ارتباط دارند:

«تأمین معاش ماموران نظمیه از راه تکدّیگری ناشی از ساختار معیوب نظمیه و عدم پرداخت مواجب آنهاست. این اداره بزرگ در این شهر معظم (تهران) منحصر به دویست نفر وافوری، بنگی، چرسی، گدا و فقیر از پست‌ترین مردم سفله این شهرند. فقط معاش آنها از تکدی، دزدی و اعمال بسیار رکیک است. مقرری مختصری دارند، آن هم به آنها داده نمی‌شود» (سالور، ۱۳۷۷، ج۳: ۱۹۸). علاوه بر این موارد، عین‌السلطنه به ساختارهای معیوب اقتصادی، نرخ بالای ارزاق و اوضاع نابسامان اقتصادی نیز اشاره کرده که سبب فقر و هلاکت مردم شده‌اند. در کنار این عوامل، او از معضل قحطی و آثار ناشی از آن نام برده که در رواج تکدّیگری مؤثر بوده است (سالور، ۱۳۷۷، ج۵: ۳۶۴۵).

 احتشام‌السلطنه از دیگر رجال سیاسی آن دوره است که دستی در خاطره‌نویسی داشته و به مسائل تکدی در خاطرات خویش اشاره کرده است. احتشام‌السلطنه در میان عوامل مؤثر در بروز تکدّیگری و عوامل تشدید آن، از عوامل طبیعی مانند سرمای فصل زمستان، شیوع بیماری‌های واگیر نظیر وبا، بروز قحطی، جهل، ظلم و ناامنی راه‌ها را به‌عنوان عوامل زمینه‌ساز تکدّیگری نام برده است (احتشام‌السلطنه، ۱۳۹۲: ۱3-۱2).

نکته جالب در اظهارات احتشام‌السلطنه این است که او علاوه بر تبیین عوامل مؤثر در فقر و تکدّیگری از راهکارهای مقابله با این شرایط نیز سخن به میان آورده است. مشارکت ثروتمندان در امور خیریه و پذیرفتن نگهداری از کودکان فقیر نمونه‌ای از راهکارهایی است که احتشام‌السلطنه در روایت‌های خود از آن سخن گفته است. در این زمینه احتشام‌السلطنه ضمن اشاره به شرایط دشوار بروز قحطی و معضلات ناشی از آن می‌نویسد:

 «... زمستان آن سال بی‌نهایت سخت شد. سرما و گرسنگی و بی‌نظمی در جمیع شئون و نبودن هیچ وسیله‌ای برای رفع آن بلیات هزارها مردم جان سپردند و ناخوشی وبا هم در تعاقب آن مصیبت‌ها شایع شد. مردم بعد از خوردن سگ و گربه و هرچه خوردنی و به قول معروف دندان‌گیر بود ناچار به خوردن اطفال پرداختند. مردم قحطی‌زده اطفال را می‌دزدیدند و می‌خوردند. کودکان فقیر را به حکم دولت فی ما بین ثروتمندان تقسیم کردند، پدرم نگاهداری از پنجاه نفر را قبول کرد» (احتشام‌السلطنه، ۱۳۹۲: ۱3-۱2).

علاوه بر خاطرات و یادداشت‌های رجال و نویسندگان ایرانی در سفرنامه‌ها و یادداشت‌های سیاحان و مأموران اروپایی، گزارش‌هایی از پدیده تکدّیگری و آثار ناشی از آن در دوره قاجار وجود دارد. در نوشته‌ها این خاطره‌نویسان ضمن توصیف صحنه‌های ازدحام و هجوم گدایان در خیابان‌ها و معابر عمومی به دلایل و عوامل مؤثر در رواج تکدّیگری اشاره کرده‌اند. برخی نیز از خاطرات خود در مواجهه با گدایان سخن گفته‌اند (براون، ۱۳۷۶: ۱۳۹؛ پولاک، ۱۳۶۸: 39-38).

 جعفر شهری در دو مجموعه طهران قدیم و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، چشم‌اندازی از زوایای مختلف پدیده تکدّیگری در عصر قاجار و اوایل دوران پهلوی را با جزئیات ارائه داده است. با بررسی گزارش‌های شهری می‌توان به تعریفی از تکدّیگری مشابه آن چیزی دست یافت که در متون جامعه‌شناسی آمده است. او در این آثار به ترفندهای گدایان در معابر عمومی برای ایجاد ترحم عابران و اخاذی با ذکر جزئیات اشاره کرده است. او در این زمینه از شگردهایی مانند تغییر شکل دادن اندام، ناقص‌کردن عضو و ایجاد جراحات روی جوارح و اندام‌ها یاد می‌کند (شهری، ۱۳۷۱، ج۴: ۲۸۷). براساس اظهارات شهری برخی از متکدیان قسی‌القلب برای پول و جلب رقت بیشتر بینندگان، بدن خود و فرزندانشان و حتی کودکانی که از بچه دزدها می‌خریدند را مجروح می‌کردند. تولید جراحت روی اندام‌ها با مواد اسیدی، آتش و آب جوش صورت می‌گرفت؛ آنگاه جراحت را به‌صورت باز و در موضع مشمئزکننده که آب و چرک و خونابه از آن سرازیر می‌شد با فریاد و ناله‌های جان خراش خود در معرض دید قرار می‌دادند. چنانچه فرد خیرخواهی برای مداوایشان اقدام می‌کرد، بین راه یا از مریض‌خانه فرار می‌کردند (شهری، ۱۳۷۱، ج۴: ۲۹۰). اظهارات شهری علاوه بر نشان‌دادن ابعاد آسیب‌شناسانه تکدّیگری، از معضلات و موانع یاری‌رسانی به متکدیان نیز حکایت می‌کند.

نظریات مطرح در مورد عوامل مؤثر در بروز تکدّیگری را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول نظریات بیشتر به نقش عوامل فردی در شکل‌گیری این پدیده توجه کرده‌اند؛ درحالی‌که دسته دوم نظریات بیشتر بر تأثیر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی متمرکز هستند و اهمیت بیشتری را برای این ساختارها قائل شده‌اند. نظریاتی که معطوف به تأثیر عوامل فردی در تکدّیگری است، به عواملی مانند معلولیت، آسیب‌های روانی و اخلاقی و مانند اینها اشاره می‌کنند و در سطح کلان از نابرابری‌های ساختاری و بی‌عدالتی اجتماعی سخن گفته می‌شود (آرام و قنبری باغستان، ۱۳۹۴: ۶۱). طرح نظریات و دیدگاه‌های مربوط به عوامل پیدایش تکدّیگری و همچنین تأثیرات آنها به این دلیل اهمیت دارد که دید عمیق‌تری به موضوع را پیش روی محققان و به‌ویژه داوطلبان کمک به متکدیان قرار می‌دهد. همان‌گونه که در بروز تکدّیگری مجموعه گسترده‌ای از عوامل متعدد دخالت دارند، تأثیرات و پیامدهای ناشی از تکدّیگری نیز گوناگون و متفاوت‌اند.

تحقیقات بسیاری دربارة پیامدهای تکدّیگری انجام شده و منابع مختلف براساس رویکردشان به پدیده تکدّیگری، به پیامدهای خاصی توجه کرده‌اند (آرام و قنبری باغستان، ۱۳۹۴: ۶۱). در یک نگاه کلی، تأثیرات این پدیده در موارد ذیل خلاصه می‌شود:

ـ اثرات فیزیکی: نازیبایی فضای شهری به‌ویژه برای گردشگران؛

 ـ اثرات اقتصادی: عادی‌کردن کسب درآمد بدون کار؛ 

ـ اثرات اجتماعی: پایبندنبودن به هنجارهای اجتماعی، ایجاد مزاحمت و ایجاد جلوه‌های ناخوشایند در فضای اجتماعی؛

ـ اثرات بهداشتی: بی‌توجه به مبانی بهداشتی و پاکیزگی (محیط، لباس، غذا و ...)؛

 ـ اثرات اخلاقی: تهدید سلامت اخلاقی جامعه، جایگزین‌شدن رذائل اخلاقی در وجود متکدی؛ 

ـ اثرات حقوقی: بروز انواع جرائم، آمادگی برای توزیع مواد مخدر، دزدی، قاچاق، به‌کارگیری کودکان و زنان و ترویج فساد اخلاقی و جنسی؛

ـ اثرات روانی: ایجاد تنش، ناراحتی و آزردگی خاطر به‌ویژه در پارک‌ها که محل استراحت و تمدد اعصاب است؛ 

ـ اثرات امنیتی: ناامن‌کردن محیط و جامعه به‌خصوص در شهرها (نیازی، ۱۳۹۷: 3-2).

 

۳- اقدامات خیرین و مؤسسات خیریه در ساماندهی متکدیان

اقداماتی که در ساماندهی متکدیان و رسیدگی به امور آنان در دوره قاجار و پهلوی صورت گرفته‌اند را می‌توان ازنظر نوع کمک‌ها، انگیزه‌ها و فعالان این عرصه دسته‌بندی کرد. از جنبه فعالان و گروه‌هایی که در این حوزه فعالیت می‌کنند می‌توان موارد ذیل را برشمرد: 

 - اقدامات دولت و مؤسسات دولتی؛

- فعالیت‌های افراد خیر؛

- اقدامات مؤسسات خیریه؛

- اقدامات مؤسسات خیریه تأسیس‌شده توسط اتباع خارجی.

 از دوره ناصری به بعد و همگام با انقلاب مشروطیت، مفاهیم نوینی در حوزه حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجودیت یافت. پس از مشروطه مؤسسات خیریه متعددی اعم از مردمی و دولتی، به‌منظور حمایت از یتیمان، بینوایان، زنان بی‌سرپرست، بیماران و متکدیان آغاز به کار کردند. اینگونه تشکیلات در زمان ناصرالدین شاه با عنوان وزارتخانه، وظایف و اوقاف رسیدگی به امور کشور را عهده‌دار شد (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۷، ج۳: ۱۸10-۱۸09). در کنار این مؤسسات دولتی، افراد خیر در امر سرپرستی کودکان فقیر و سرگردان در خیابان‌ها و تأمین خوراک، پوشاک و تعلیم و تربیت آنها و رفع نیازهای ضروری زندگی فرودستان اقداماتی انجام دادند. افزون بر این تکاپوهای افراد متمکن و نیکوکار، تعدادی از دولتمردان و رجال عالی‌رتبه در این امور مشارکت کردند. بخشی از فعالیت‌های خیریه دوره قاجار که برای بهبود وضعیت اجتماعی تحقق پذیرفت عبارت‌اند از:

ـ تهیه آماری از بینوایان متکدی در تهران به اهتمام محمدخان کلانتر، حاکم وقت در ۱۲۶۷ ق که در آن نام و نشان کاملی از متکدیان تهیه و گردآوری و نوع نقص جسمانی آنها نیز مشخص شد (روزنامه وقایع اتفاقیه، 1267: 32). بدین ترتیب، هویت افرادی مشخص شد که در شهر، سرگردان و از گذران زندگی ناتوان بودند تا با برنامه‌ریزی برای آنها چاره‌ای اندیشیده شود؛

ـ تأسیس مریض‌خانه‌های دولتی در شمال و غرب تهران برای ارائه رایگان خدمات بهداشتی و درمانی به بینوایان (حجت بلاغی، 1350: 193؛ محبوبی اردکانی، 1354، ج1: 73)؛

ـ برپاکردن مجلس اعانه در رمضان ۱۲۸۸ توسط محمد حسین خان سپهسالار در هنگامه قحطی و خشکسالی و بروز وبا: این مجلس با حضور کلانتر شهر، اعیان و بزرگان و کدخدایان، سرشناسان، پزشکان فرنگی و ایرانی و تعدادی از معلمان دارالفنون صورت گرفت (آدمیت، ۱۳۵۶: ۲۵6-۲۵5؛ روزنامه ایران، 1288 ق، شماره ۵۲: 2 و شماره 68: 3-2)؛

ـ اسکان فقرا در (نصرت‌آباد) جلالیه و تدارک غذا برای آنها در قحطی ۱۲۸۸ ق. به دستور ناصرالدین شاه (اعتمادالسلطنه، 1367، ج3: 1927)؛

ـ ایجاد نخستین شرکت خیریه در پنجشنبه ۲۹ شوال سال ۱۲۸۸ ق. به‌منظور کمک به فقرا و نیازمندان در هنگامه قحطی (اعتمادالسلطنه، 1367، ج3: 1928)؛

ـ افتتاح بیمارستان مبلغین آمریکایی در نزدیکی میدان بهارستان در ۱۳۱۰ ق. با حمایت ناصرالدین شاه و با هدف درمان رایگان بیماران نیازمند (ریشارد، 1363: 2؛ شهری، 1367، ج1: 294)؛

ـ استقرار گروه‌های امدادی در تهران و تجریش برای مداوای بیماران و توزیع دارو در محله‌های فقیرنشین با شیوع بیماری وبا در ۱۳۲۵ قمری (بل، 1363: 51)؛

 ـ به عهده گرفتن هزینه تحصیل صد دانش‌آموز فقیر در مدرسه رشدیه و تأسیس مدرسه خیریه ایتام توسط میرزا علی خان امین‌الدوله (سپهر، 1368، ج1: 193)؛

ـ تأسیس مدرسه خیریه برای سرپرستی شبانه‌روزی بیست کودک یتیم به اهتمام میرزا سید کریم خان فیروزکوهی امیر منتظم با پشتیبانی و تشویق شیخ هادی نجم‌آبادی و همراهی احتشام‌السلطنه، میرزا حسن رشدیه، میرزا یحیی دولت‌آبادی، منیرالدوله گیلانی، میرزا حسن خان شوکت (دولت‌آبادی، ۱۳۶۱، ج۱: ۱۸۶۰؛ سپهر، ۱۳۶۸، ج۱: ۱۵۶)؛

 ـ جمع‌آوری کودکان متکدی و بی‌سرپرست سادات از کوچه‌ها و خیابان‌ها و بازداشتن آنها از گدایی: در ذیحجه ۱۳۱۶ ق به اهتمام انجمن معارف و با کمک و حمایت یحیی دولت‌آبادی و کریم خان مختارالسلطنه گروهی از سادات فقیر جمع‌آوری شدند و به وضعیت آنها رسیدگی شد (احتشام‌السلطنه، ۱۳۷۲: ۲۸۱). به دنبال ساماندهی کودکان تهی‌دست و کودکان متکدی سادات تربیت و نگهداری آنها نیز درخور توجه قرار گرفت. انجمن معارف ابتدا تصمیم گرفت برای تعلیم این کودکان مدرسه خیریه‌ای تأسیس کند. مدرسه سادات توسط میرزا یحیی دولت‌آبادی و با مدیریت آقای آقا سید جلیل خلخالی با ظرفیت ۵۰ دانش‌آموز در ۱۸ ذیحجه ۱۳۱۶ ق افتتاح شد. در این مدرسه کودکان سید و بی‌سرپرستی حضور می‌یافتند که در تهران ولگردی و گدایی می‌کردند (ملک‌زاده، ۱۳۸۵: ۱۱۴؛ دولت‌آبادی، ۱۳۶۱، ج۱: ۲۴۱). یحیی دولت‌آبادی انگیزه خود از انجام این عمل خیرخواهانه را اینگونه بیان کرده است:

«نگارنده از این وضع ناهنجار بنی اعمام فقیر خود که از طفولیت بیکار و بی‌سواد، دست شکسته، هتاک، بی‌آبرو و به تکدی عادت می‌کنند بی‌نهایت آزرده می‌باشد و می‌داند جلوگیری از بزرگان آنها بی‌نتیجه و انصراف از کودکانشان نیز به تعلیم و تربیت از راه دیگر امکان‌پذیر نمی‌باشد» (دولت‌آبادی، ۱۳۶۱، ج۱: ۲۴۷).

 ژانت آفاری در شرح اقدامات فرهنگی دولت‌آبادی از سه مدرسه‌ای نام می‌برد که دولت‌آبادی با نام‌های سادات، ادب و کمالیه تأسیس کرد. در این میان آفاری مدرسه سادات را به دلایل بسیاری یک مدرسه ابتکاری دانسته است؛ زیرا در این مدرسه به پسران فقیر آموزش می‌داد که با شال سبز و با نام سید در خیابان‌های تهران گدایی می‌کردند (آفاری، ۱۳۸۵: ۷۰).

براساس شواهدی که بدان اشاره شد، می‌توان به روشنی دریافت در کنار اقدامات دولتی نقش تأثیرگذار خیرین جایگاه مهمی در ساماندهی و رسیدگی به امور متکدیان در آن دوران داشته است.

اهتمام ویژه به کودکان بی‌سرپرست در این دوره سبب شد تعدادی از پزشکان نیکوکار به‌تدریج مراکز خیریه‌ای را برای نگهداری کودکان بی‌سرپرست تجهیز کنند که نمونه آن اقدام همسر صحاف‌باشی در اختصاص‌دادن سه دانگ از ملک شخصی خود به محل نگهداری کودکان بی‌سرپرست در ۱۲ شوال ۱۳۲۴ ق بود (بابایی، ۱۳۶۹: ۲۹). اگر این اقدامات دربارة کودکان بی‌سرپرست انجام نمی‌گرفت خیل عظیمی از این کودکان به جرگه گدایان آواره در اماکن عمومی ملحق می‌شدند.

علاوه بر بلدیه و مؤسسات دولتی، افراد خیر با ایجاد مؤسساتی به شیوه‌های مختلف به متکدیان و مستمندان یاری می‌رساندند. در کتاب زیر پوست شهر که مبتنی بر راهبردهای نظمیه شیراز است، نمونه‌ای از فعالیت‌های افراد خیر برای متکدیان ذکر شده است. در یکی ازاین گزارش‌ها به اقدامات حاجی محمد رحیم سمسار در اطعام فقرا و گدایان اشاره شده است؛ گویا این فرد که بانی برخی از مجالس روضه‌خوانی و تعزیه بوده، متکدیان را اطعام می‌کرده است. در این گزارش آمده است بسیاری از فقرا و متکدیان دعاگوی او هستند (اتحادیه و دیگران، ۱۳۹۳: ۳۵۲). در گزارش دیگری از مفتشین مخفی نظمیه شیراز به تاریخ 7 جمادی‌الثانی ۱۳۳۶ ق خبر تدارک و تجهیز گداخانه توسط حضرت والا (احتمالاً عبدالحسین میرزا فرمانفرما) گزارش شده است:

«خدا رحمت کند پدر و مادر حضرت اقدس والا را که این تدارک گداخانه‌ها را کردند و مردم را جمع نمودند و فقرا را نان دادند و الا دو کرور بنده خدا از گرسنگی می‌مردند» (اتحادیه و دیگران، ۱۳۹۳: ۲۰۴).

در کنار اقداماتی که بدان اشاره شد، باید از فعالیت‌های عام‌المنفعه مبلغان مذهبی مسیحی در دوره قاجار یاد کرد. علاوه بر مسیحیان ایران، اقشار مختلف جامعه ایران اعم از مسلمان، زرتشتی، یهودی از خدمات این مبلغان بهره‌مند می‌شدند (ملک‌زاده، ۱۳۹۲: ۴۱).

در دوره پهلوی اول نیز دولت طرح‌های متعددی را برای جمع‌آوری و ساماندهی متکدیان انجام داد. روزنامه‌ها و مطبوعات آن روزگار ازجمله منابع معتبری‌اند که ضمن گزارش تفصیلی وضعیت بی‌خانمان‌ها و متکدیان، از اقدامات انجام‌شده در زمینة گردآوری آنها گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند. براساس این گزارش‌ها یکی از راه‌های تأمین هزینه ساماندهی متکدیان، درخواست‌های دولت از مردم برای پرداخت اعانه و همکاری بود که این کار به صورت‌های مختلف مانند چاپ قبض (شفق سرخ، ۱۳۰۴: ۲) و دعوت از ثروتمندان شهرها به انجام می‌رسید. فراخواندن و دعوت ثروتمندان شهرها به برپایی مهمانی‌ها و مراسم جمع‌آوری اعانه نیز زمینه‌های تشکیل انجمن‌های خیریه را میان مردم فراهم می‌کرد (همان).

اهتمام دولت در جمع‌آوری گدایان و بی‌خانمان‌ها و زدودن آثار فقر از چهره شهرها کاری پیوسته بود؛ اما با هجوم بیکاران و مهاجران شهرهای دیگر به تهران نتیجه چندانی به دست نمی‌آمد و دائم بر معضلات شهری افزوده می‌شد (سند شماره 800-123004 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران).

 پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال آسیب‌های اجتماعی ناشی از این جنگ همچون فقر، بیماری، بیکاری، تکدیّگری، بزهکاری و ... اذهان فعالان اجتماعی به سمت‌وسوی تأسیس بنگاه‌های خیریه برای رفع اینگونه آسیب‌ها جلب شد. در این دوره به‌دلیل بازتاب مسائل اجتماعی در آثار ادبی و سینما و سایر رسانه‌ها دامنه آگاهی‌های اجتماعی و ضرورت رفع آسیب‌های اجتماعی بیشتر احساس شد. فعالیت گروه‌های چپی و آرمان‌های آنها برای کمک به فرودستان و مطالبة شرایط معیشتی برای کارگران نیز زمینه‌ای برای توجه بیشتر به امور اجتماعی پدید آورد. همه این عوامل در پیدایش نوع جدیدی از انجمن‌ها و سازمان‌های خیریه و عام‌المنفعه نقش اساسی داشتند. در این دوران شمار زیادی از مردم علاوه بر همکاری با سازمان‌هایی مانند جمعیت شیر و خورشید سرخ در قالب گروه‌های مذهبی، انجمن‌های زنان، انجمن‌های محلی و دیگر مؤسسات خیریه خصوصی فعالیت‌های چشمگیری را به انجام رساندند. در کنار این مؤسسات، نهاد وقف نیز همواره در ایران مانند دیگر کشورهای جهان اسلام فعالیت می‌کرد (ملک‌زاده، ۱۳۹۷: 23-21).

در کنار مؤسسات خیریه که بدان اشاره شد، باید از فعالیت‌های مؤسسات خیریه تأسیس‌شده توسط اتباع خارجی و به‌ویژه میسیونرهای مذهبی در ایران نام برد. این میسیونرها گذشته از تبلیغات مذهبی بنا بر اصل نوع‌دوستی، پاره‌ای از فعالیت‌های عام‌المنفعه و داوطلبانه را انجام می‌دادند. اینگونه مؤسسات پس از جنگ جهانی اول در سطح جهان پدید آمدند و میسیونرهای اروپایی و آمریکایی در دوره رضاشاه و پس از آن، خدمات به مردم فقیر و مستمند ارائه می‌دادند (علیزاده بیرجندی و ملک‌زاده، ۱۴۰۰: ۹۲).

از دیگر مؤسسات خیریه خارجی در ایران مؤسسه کاره است که در ۱۹۴۵ میلادی از اجتماع ۲۲ سازمان آمریکایی برای سرعت‌بخشیدن به روند ارسال بسته‌های حمایتی برای بازماندگان جنگ جهانی دوم تأسیس شد. با رفع بحران قحطی و مشکلات جنگ‌زدگان در اروپا این روند به ارسال کمک‌های بشردوستانه به مناطق محروم جهان تبدیل شد که در ایران نیز شعبه‌ای از این مؤسسه در امور خیریه فعالیت می‌کرد (ملک‌زاده، ۱۳۹۷: ۲۷۸).

در دوره پهلوی دوم ضمن الگوپذیری از روندها و فعالیت‌های مؤسسات خیریه بین‌المللی و تعامل با آنها، امور خیریه و عام‌المنفعه ازطریق دو حوزه قانون‌گذاری و نهادسازی تداوم یافت که یکی از جنبه‌های این امر ایجاد کمیسیون کمک به مستمندان در سال ۱۳۳۱ ش بود. در کنار فعالیت‌های دولتی، مؤسسات خیریه مردمی نیز در خلال سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ در رسیدگی به امور متکدیان و مستمندان فعالیت داشتند که می‌توان برای نمونه از انجمن‌های ذیل نام برد:

- انجمن خیریه شمال شرق تهران، انجمن خیریه ایرانیان، انجمن تعاون، انجمن خیریه شهرری، انجمن خیریه عودلاجان، انجمن خیریه شمیران، انجمن خیریه بدر چاله میدان و آسایشگاه وابسته به آن، جمعیت خیریه تبریز، خیریه نوبر تبریز، بنگاه خیریه بنیاد ایران، مؤسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز، جمعیت نیکوکاری اصفهان، پذیرشگاه پارسایی، موقوفه وادیا، انجمن آشور و کلده تهران، جمعیت خیریه ارامنه، انجمن خیریه ایران و آمریکا، کمیته اعانه انگلیس و ایران، انجمن خواروبار خاورمیانه و کلوپ روتاری شمال تهران و مؤسسه کاره (علیزاده بیرجندی و ملک‌زاده، ۱۴۰۰: ۹۷).

 در میان بانیان مؤسسات خیریه، تنوع چشمگیری ازنظر سطح و پایگاه اجتماعی دیده می‌شود؛ از خاندان سلطنت، روحانیون، تجار، دولتمردان سیاسی، اقلیت‌های مذهبی، خاندان‌های مشهور در شهرهای مختلف ایران، مبلغین مسیحی خارجی تا افراد عادی در فعالیت‌های خیریه مشارکت داشتند. هریک از این افراد و گروه‌ها با انگیزه‌های خاصی از مذهبی اخلاقی تا سیاسی و تبلیغی وارد عرصه عمل شدند. زنان آن دوره نیز از غافله کمک به متکدیان عقب نماندند؛ در این میان می‌توان از اقدامات برخی زنان خیر نظیر زهرا سلطان نظام مافی «فرمانفرمائیان» یاد کرد.

زهرا سلطان عزت‌السلطنه، دختر رضا قلی خان مافی (متولد ۱۳۱۲ ق) پس از مرگ همسرش عباس میرزا سالار لشکر زندگی پر از رنجی را سپری کرد که بخشی از آن به‌واسطة ظلم رضا شاه بر او و فرزندانش و مصادره بخشی از املاک آنها بود. این بانوی نیکوکار باوجود شرایط دشوار در سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۹ ش که درگذشت، تعداد زیادی از کودکان مستمند و بی‌خانمان را به سرپرستی خود گرفت. علاوه بر نگهداری افراد بی‌سرپرست، ایجاد آموزشگاه‌های حرفه‌ای و قراردادن موقوفاتی بر این آموزشگاه‌ها از زمره اقدامات خیریه این زن نیکوکار محسوب می‌شود (ملک‌زاده، ۱۳۸۴: 96-94). در شرح اقدامات خیریه زهرا سلطان نظام مافی اشاره‌ای به متکدیان نشده است؛ اما به‌طور تلویحی می‌توان دریافت سرپرستی کودکان بی‌خانمان را شاید بتوان در زمره اقدامات کمک به متکدیان جای داد؛ به‌ویژه آموزشگاه‌های حرفه‌ای که توسط زهرا سلطان نظام مافی ایجاد شدند، ازنظر ساختاری و اهداف شباهت نزدیکی با اردوی کار داشتند. این اردوها برای دادن آموزش‌های لازم به متکدیان پدید آمدند.

بخشی از درآمدهای خیریه‌ها ازطریق کمک‌های خاندان سلطنتی، افراد وابسته به دربار پهلوی، سرمایه‌داران و صاحبان صنایع تأمین می‌شد. این امر اگرچه اثرات مثبتی را با خود به همراه داشت، موجب فاصله‌گرفتن گروه‌های مخالف از مشارکت در امور خیریه می‌شد. مخالفان نظام پهلوی به‌دلیل حضور دولت و افراد منسوب به سلطنت در ترکیب اعضای خیریه‌ها همکاری با آنها را به‌منزلة همراهی با حکومت ظلم، تلقی و از ورود به این خیریه‌ها خودداری می‌کردند؛ البته استثنائاتی وجود داشت؛ برای مثال، به تأسیس پرورشگاه یتیمان مظفری می‌توان اشاره کرد که مرجع تقلید بزرگ آن زمان، آیت‌الله بروجردی مبالغی را برای ایجاد موقوفات این پرورشگاه ارسال کرد و همچنین جمعیت خیریه تبریز با کسب اجازه شرعی آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی تشکیل شد. نمونه‌های دیگری نیز از تمایل مراجع تقلید زمان برای مشارکت در بهبود وضعیت اجتماعی و مشارکت در انجمن‌های خیریه در این زمان دیده می‌شود. علاوه بر مشارکت ثروتمندان و برخی از طبقات بالای جامعه افراد معمولی جامعه و حتی کسانی که وضع مالی مناسبی نداشتند نیز در این امور خیر شرکت می‌کردند. این مشارکت‌ها صرفاً پرداخت پول به مؤسسات خیریه نبود؛ بلکه برخی از این افراد، فعالیت‌های داوطلبانه در رسیدگی به وضعیت بیماران خانواده‌ها و کودکان بی‌سرپرست انجام می‌دادند (ملک‌زاده، ۱۳۹۷: ۳۵3-۳۵2).

با افزایش تعداد متکدیان، دولت و مؤسسات دولتی در نگهداری و رسیدگی به آنها با مشکلاتی نظیر کمبود بودجه و کمبود امکانات و فضا مواجه شدند؛ به‌دلیل این معضلات بود که زمینه‌های مشارکت خیریه‌های مردمی با دولت فراهم شد. براساس برخی از اسناد آرشیوی و مکاتبات دولتی کمک‌های مادی که انجمن‌های مختلف خیریه به مستمندان و برخی متکدیان می‌کردند سبب شده بود عده زیادی از اشخاصی که توانایی کارکردن داشتند، به‌تدریج به بیکاری خو بگیرند و دیگر تن به کار ندهند (سند شماره: ۸۸۲-۱۲۳۰۰۴ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران). برای رفع این معضل اداره کل انتشارات و تبلیغات پیشنهاد کرده بود شهرداری تهران با کمک انجمن‌های خیریه پایتخت و تعیین نماینده از هر انجمنی شیوه‌ای اتخاذ کنند که ابتدا برای مستمندان و متکدیان که قادر به کارکردن هستند کارگاهی ایجاد شود و از وجود آنها استفاده لازم به عمل آید و از این راه از شیوع بیکاری و ولگردی جلوگیری شود؛ دوم، محلی نیز برای کودکان و خردسالان بی‌سرپرست در نظر بگیرند تا به‌تربیت و تعلیم آنها توجه و کارهای مناسب به آنها واگذار شود. اجرای اینگونه پیشنهادات در آن دوران، کار غیرعملی و دشوار بود و به زمان بیشتری نیاز داشت؛ به همین دلیل در 1322 ش شهرداری تصمیم گرفت زارعانی که از روستاهای اطراف پایتخت آمده بودند را برای کشت و زرع به زادگاهشان انتقال دهد (سند شماره ۱۷۰۰-۱۰۹۰۰۸ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران).

۴- نگرشی بر الگوهای مدیریتی برخی خیریه‌های فعال در امور متکدیان

یکی از چالش‌های فراروی خیرین در دوره پهلوی، گونه‌های مختلف تکدّیگری بود. برخی از متکدیان در زمره گدایان حرفه‌ای، مجرم و کلاش و برخی دیگر، گدایان معلول، نابینا و نیازمند رسیدگی بودند. در این میان باید به متکدیان متمارض و کسانی اشاره کرد که با ترفندهای خاص، خود را معلول جلوه می‌دادند یا اقدام به ناقص‌کردن عضو خویش می‌کردند. مدیریت این طیف‌های متنوع متکدیان، کار دشواری بود. برخی از گدایانی که به نوانخانه‌ها تحویل داده می‌شدند، مدعی بودند متکدی نیستند و به اشتباه در نوانخانه اسکان داده شده‌اند (سند شماره 5 و 6 / 5265-350 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران). این مطلب نیز نشان‌دهندة دو نکته اساسی است؛ اول، احتمالاً برخی از این افراد ترجیح می‌دادند به همان تکدّیگری ادامه دهند که برایشان درآمدزا بود و دوم، برخی نیز اگرچه خود را متکدی نمی‌دانستند، می‌توان آنها را در زمره متکدیان پنهان قرار داد. متکدیان پنهان همان متکدیان دوره‌گردی بودند که برای مصون‌ماندن از دستگیرشدن توسط مأموران اقدام به فروش اقلامی در قالب دوره‌گردی می‌کردند (کلانتری، ۱۳۷۲: ۱۲3-۱۲2).

افزون بر تکثر گونه‌های تکدّیگری که خیرین را با مشکلات متعدد در مدیریت خیریه‌ها و دستگیری از متکدیان مواجه می‌کرد، برخی نگره‌های رایج در باب فقر و اندیشه‌های صوفیانه نیز که مبتنی بر ستودن فقر بود (عابدی، ۱۳۸۶: ۱۰) و برداشت‌های ناروایی که از این انگاره‌ها می‌شد، مقابله با تکدّیگری را با مشکل مواجه می‌کرد. همه این معضلات سبب شد خیریه‌ها با دقت و تیزبینی بیشتر به تدوین اساسنامه‌های خود و کیفیت‌بخشی به امر کمک به متکدیان بپردازند. در این زمینه به چند خیریه نمونه با ذکر اساسنامه آنها اشاره شده است.

یکی از این بنیادهای خیریه در دوره پهلوی اول، نوانخانه بیرجند است. در این نوانخانه تعدادی مردم عاجز، ناتوان، سالخورده، بینوا و ... نگهداری، تیمارداری، پرستاری و سرپرستی می‌شدند. این نهاد به همت محمد ابراهیم خان شوکت‌الملک علم در قطعه زمینی که از املاک خودش به این بنیاد اختصاص داده بود و با کمک چند نفر از توانگران ایجاد شد. در آغاز این محل را «دارالمساکین» یا «دارالعجزه» می‌خواندند و بعداً نام نوانخانه بر آن نهاده شد. ساختمان نوانخانه بیرجند دو قسمت داشت که یکی را به زنان و دیگری را به مردان اختصاص داده بودند. هریک ورودی و خروج جداگانه‌ای داشت. بعدها بخشی را به کودکان اختصاص دادند. در بخش اخیر کارگاه‌هایی مانند قالی‌بافی، نجاری و ریسندگی ایجاد کرده بودند و حرفه‌هایی را به کودکان می‌آموختند. علاوه بر آن، برخی از کودکانی که استعدادی داشتند را برای سوادآموختن به مدارس شهر می‌فرستادند. کسانی که از میان همین کودکان برخاستند و تا اخذ درجات بالا دانشگاهی پیش رفته‌اند، کم نیستند (رضایی، ۱۳۸۱: ۳۲۶).

شیوة مدیریت، اهداف و روش‌های تأمین بودجه در این مؤسسه خیریه درخور توجه است و به‌عنوان الگویی در مدیریت خیریه‌ها می‌تواند مدنظر قرار گیرد. بودجه نوانخانه بیرجند از عایداتی تأمین می‌شد که ازطریق سرمایه‌گذاری اعضای کمیسیون بلدیه بود که غالباً از متنفذین و متمولین شهر بودند. گفتنی است شوکت‌الملک و سایر خیرین نیز کمک‌های بسیار مؤثری به نوانخانه داشتند. تفکیک کودکان از سایر افراد مقیم در نوانخانه یکی از شیوه‌های مهم مدیریتی و تربیتی در نوانخانه بیرجند بود. به دنبال افزایش تعداد افراد مقیم در نوانخانه به‌ویژه کودکان یتیم و بی‌سرپرست، کودکان از سایر افراد تفکیک شدند. در قسمت مربوط به دارالعجزه توجه دقیق به کار می‌رفت که اگر کسانی قادر به انجام کاری هستند در آن کار از وجود آنها استفاده شود؛ برای نمونه، ریسندگی و بافندگی‌های ساده و مردان که قدرت کار داشتند نیز روزها در شهر به عملگی می‌رفتند و اجرتی هم دریافت می‌کردند که قسمت عمده این اجرت به خود آنها تعلق داشت. این وجوه موقع خروج افراد از نوانخانه که غالباً پس از انقضای فصل سرما بود به‌عنوان سرمایه کسب و زندگی در اختیارشان قرار می‌گرفت؛ اما در قسمت مربوط به کودکان توجه و دقت بیشتری به کار می‌رفت؛ زیرا در این بخش علاوه بر نگهداری کودکان، تربیت آنها نیز مدنظر قرار داشت. به همین دلیل برای کودکانی که به سن تعلیم رسیده بودند، کلاس تدریس مهیا شده بود و در ساعات معین معلمانی به آنها آموزش می‌دادند. برای بقیه ساعات روزشان نیز تأسیساتی وجود داشت که هرکدام فراخور ذوق و استعداد خود حرفه‌ای را فراگیرند. حرفه‌هایی که غالباً آموزش داده می‌شد، قالی‌بافی و نجاری بود. کودکان زیرنظر یک نفر استاد کار به نجاری اشتغال داشتند. قسمت کودکان نوانخانه بیرجند بخش پراثر و پرثمری از کار درآمد. بعضی از کودکانی که در آنجا سواد آموخته بودند، پس از رسیدن به سن بالا از آنجا خارج می‌شدند و با کمک اشخاص خیر یا به همت و پشتکار خودشان در مدارس شوکتیه یا مدارس دیگر معلومات لازم را تا حد آموزگاری فرا می‌گرفتند و در مدارس قاینات و توابع بیرجند تدریس می‌کردند. بسیاری از خانواده‌های متمکن بیرجند خواستار می‌شدند یک یا دو نفر از دخترهای یتیم و بی‌سرپرست که در نوانخانه نگهداری و به شرح مذکور تربیت می‌شدند را در اختیار بگیرند تا در امور خانه کمک و معاون آنها باشند (منصف، 1355: 159-157).

آنچه در نوانخانه بیرجند از جهت آموزش حرفه‌های مختلف صورت گرفت را می‌توان به‌عنوان نمونه ابتدایی «اردوی کار» دانست. در زمانی که نوانخانه بیرجند با این شیوه مدیریتی اداره می‌شد، در بسیاری از شهرها ازجمله تهران هنوز نمونه‌هایی از آن به وجود نیامده بود. شاید بتوان گفت پیدایش اینگونه نهادها درنتیجة وجود امرای نیک‌اندیش و خیرین مدبری بود که در جامعه آن روز بیرجند حضور داشتند. حتی در درون خانواده امرای محلی و خانواده شوکت‌الملک نیز بانوانی بودند که برای کمک به کودکان بی‌بضاعت و خانواده‌های مستمند توجه ویژه‌ای مبذول می‌داشتند که از آن جمله می‌توان به خدیجه علم اشاره کرد که بخشی از اموال خویش را در راه تأسیس دارالتعلیم و دارالتربیه دوشیزگان اختصاص داد (منصف، 1355: 159-157).

یکی دیگر از مؤسساتی که در زمینة امور متکدیان اقدامات درخور توجهی را ارائه داد، مؤسسه خیریه نوبر تبریز تأسیس ۱۳۲۵ش است. تبریز غالباً به‌عنوان یک شهر بدون گدا معرفی شده است و در این زمینه براساس پایش و مطالعات انجام‌شده، عوامل متعددی در این زمینه مؤثر بوده‌اند‌ که در میان این عوامل باید از نقش مردم، مسئولان و خیرین یاد کرد که به شیوه‌ای هماهنگ و سنجیده عمل کرده‌اند (بشیرزاده، ۱۳۹۴: ۵).

خیریه نوبر تبریز از بدو تأسیس به کیفیت کمک بیش از کمیت آن اهمیت داد و بنیان‌گذاران آن عقیده داشتند اگر دستگیری و کمک به مستحقان براساس اصول صحیح و سنجیده صورت نگیرد علاوه بر اینکه در کاستن آلام جامعه تأثیری نخواهد داشت، پیامدها و نتایج ناگواری بر آن مترتب خواهد بود؛ ازاین‌رو، اهداف این خیریه در رعایت اصولی متمرکز بوده‌اند که می‌توانند به‌عنوان الگوی عملی برای خیریه‌های امروز مطرح شوند؛ این اصول به قرار ذیل هستند:

ـ انجام اقدامات لازم در راستای تأمین آینده آبرومند و ثمرات دائم و مستمر برای افراد حمایت‌شده، فراهم‌کردن امکانات تحصیل برای کودکان بی‌کس و تهی‌دست محله نوبر و آموزش مهارت‌هایی همچون دوزندگی و بافندگی برای آموزش دختران بی‌بضاعت؛

ـ تحقیق و بررسی دقیق دربارة کیفیت استحقاق افراد تحت پوشش تا کمک‌ها به افرادی داده شوند که امکان ارتزاق و تحصیل معیشت از آنها سلب شده باشد؛ نه اینکه با سهل‌انگاری در مساعدت‌ها حس غیرت و روح مناعت را در افراد معدوم کنند و بر تعداد دریوزگان و بیکاران طفیلی بیفزایند و عناصر تنبل و تن‌پرور را به گدایی تشویق کنند (واحدی، 1342: 81).

براساس گزارش‌های منتشرشده از مؤسسه خیریه نوبر تبریز، برخی مؤسسات و رجال دولتی با این مؤسسه همکاری داشتند که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱- نمایندگان آذربایجان: این عده علاوه بر هدایای نقدی، ازنظر تسریع و تسهیل روند انجام تقاضاها و درخواست‌های خیریه نوبر در وزارتخانه‌ها و ادارات مرکز نیز همکاری داشته‌اند؛

۲- استانداران و فرماندهان لشکر: این افراد نیز ازطریق پرداخت وجوه و کمک‌های نقدی به این مؤسسه خیریه یاری رساندند؛

۳- بیمارستان شیر و خورشید سرخ تبریز: این بیمارستان بیماران معرفی‌شده از طرف خیریه نوبر را مداوا کرد و در مواردی وجوه نقدی نیز به این خیریه اهدا کرد؛

۴- اداره فرهنگ آذربایجان: این اداره در راستای تعلیم و تربیت کودکان مورد سرپرستی و حمایت خیریه نوبر فعالیت داشت؛

۵- پزشکان محله نوبر و اداره بهداری تبریز: این گروه نیز در امر درمان افراد تحت پوشش این خیریه همکاری کرده‌اند؛

۶- اداره تبلیغات و رادیوی تبریز: این اداره با تبلیغ و ترویج اقدامات خیریه و تشویق مردم برای کمک به این خیریه نقش چشمگیری در تحقق اهداف خیریه انجام داد (واحدی، 1342: ۱10-۱09).

 

این جمعیت، اهداف مختلفی را براساس نیاز مستمندان محله نوبر تبریز دنبال می‌کرد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
ـ تأمین وسایل تحصیل و تأسیس آموزشگاه‌های صنعتی دخترانه و پسرانه برای مستمندان و ایتام؛
ـ ایجاد مراکز بهداشتی برای درمان بیماران مستمند؛
ـ تأمین معاش و اداره افراد ازکارافتاده برای جلوگیری از شیوع تکدّیگری؛
ـ تهیه وسایل تدفین اموات بی‌کس یا امواتی که بازماندگان آنها از تأمین مخارج کفن و دفن ناتوان بودند؛

ـ اعطای قروض طولانی‌مدت به اشخاص آبرومندی که دارایی آنها در حوادث روزگار از دست رفته است (مال‌باختگان)؛
ـ تهیه سوخت زمستانی مستمندان.

عمده درآمد این مؤسسه خیریه از محل اعانه‌های پرداختی اعضا و اشخاص خیر به صندوق خیریه تأمین می‌شد و کمیسیون مستمندان تبریز نیز مقداری برای کمک به بودجه دبستان‌های این جمعیت اختصاص داده بودند. از بررسی تاریخچه این جمعیت خیریه می‌توان دریافت کمک‌های کمیسیون مستمندان تبریز نقش مهمی در حمایت‌های مالی و رشد فعالیت‌های این خیریه داشته است. شاهد این مدعا آن است که انحلال کمیسیون سبب توقف قسمتی از فعالیت‌های اجتماعی جمعیت خیریه نوبر شد (درکتانیان، ۱۳۸۵: ۱۲۰).

جمعیت خیریه نوبر تبریز در طول حیات خود علاوه بر مشکلات مالی با مسائل و چالش‌های دیگری نیز مواجه بوده است. در سال ۱۳۵۲ ش به‌دلیل رشد و توسعه فعالیت‌های نیکوکارانه این جمعیت هیئتی به نام هیئت دارالایتام تأسیس شد. این هیئت را ساواک و شهربانی کنترل می‌کردند تا جایی که پس از استعلام از افراد مؤسس، دو نفر در این جمعیت که قبلاً به جرم فعالیت سیاسی ضدرژیم محکوم شده بودند از آن جمعیت اخراج شدند. پس از این جریان، رئیس ساواک استان آذربایجان شرقی به شدت نگران فعالیت جمعیت خیریه نوبر شد و دستور داد شش بند به اساسنامه آن جمعیت اضافه شود تا ساواک نظارت و کنترل بیشتری بر آن جمعیت داشته باشد. این شش بند عبارت‌اند از:

1ـ تشکیل شعب مؤسسه منوط به تحصیل مجوز از مقامات ذی‌صلاح خواهد بود؛ 

2ـ هرگونه تغییر در اساسنامه پس از اصلاح و تأیید مقامات ذی‌صلاح صورت می‌گیرد؛

3ـ مسائل و مواردی که در اساسنامه پیش‌بینی نشده‌اند و تدوین آیین‌نامه اجرایی آن نباید با قوانین جاری مملکت مغایرت داشته باشد؛

4ـ تجدید انتخاب اعضای هیئت مدیریه و پروانه فعالیت مؤسسه با اطلاع و تأیید مقامات ذی‌صلاح امکان‌پذیر خواهد بود؛

5ـ انتشار هرگونه تألیفات و نشریات از طرف مؤسسه باید با رعایت قوانین مطبوعات کشور انجام گیرد؛ 

6ـ دعوت از بیگانگان و مصاحبه با آنها و کسانی که به نحوی با هدف مؤسسه ارتباط دارند، منوط به اطلاع قبلی مقامات ذی‌صلاح است (درکتانیان، ۱۳۸۵: ۱۲۰).

گفتنی است فعالیت‌های این مؤسسه خیریه حتی در زمان انقلاب و جنگ ایران و عراق نیز ادامه پیدا کرد و در مواقع بحرانی که نیاز به جمعیت‌های خیریه بیشتر احساس می‌شد، این جمعیت فعالیت‌های چشمگیری در زمینة امور عام‌المنفعه انجام داد (درکتاییان، ۱۳۸۵: ۱۲۱).

بررسی اهداف این جمعیت نشان‌دهندة وجود دو اصل کلیدی و تمایزبخشی است که برآیند تجربیات متولیان این جمعیت و عامل تداوم فعالیت‌های آن بوده است. اصل اول تأکید بر این بود که اقدامات این جمعیت جنبه گداپروری ندارد و به افرادی که گدایی را حرفه خود قرار داده باشند، هیچ کمکی نخواهند کرد. اصل دوم، عدم مداخله جمعیت در امور سیاسی است (درکتانیان، ۱۳۸۵: ۱۱۶).

 آنچه در دغدغه‌های جمعیت خیریه نوبر از جهت مقابله با تکدّیگری به چشم می‌خورد، امروز جزء دغدغه‌های پژوهشگران عرصة مطالعات خیریه است. در اینگونه مطالعات از تعابیری مانند «بخشش هوشمندانه»، دخالت‌دادن حامیان امور خیریه در حل مسئله یادشده است. بر مبنای شاخص‌های نظری دیز در این شیوة مدیریتی، مسئله متکدیان ازطریق مهارت‌آموزی و بخشش هوشمندانه حل‌وفصل شده است.

 

۵- نتیجه

در دوره قاجار و پهلوی افراد و گروه‌های متعددی در امر ساماندهی به متکدیان فعالیت می‌کردند. رویکرد فعالان این عرصه را می‌توان تأثیرگرفته از انگاره‌های برخاسته از آموزه‌های دینی، نوع‌دوستی، رفع آسیب‌های اجتماعی اندیشه‌ها و مطالبات رفاه اجتماعی و همچنین آرمان‌های حمایت از طبقات فرودست دانست. نگرشی بر نحوه عملکرد این خیریه‌ها در دوره قاجار به‌ویژه عصر پهلوی نشان‌دهندة بروز تغییر و تحولاتی در سبک مدیریتی آنهاست. با توجه به پیچیدگی پدیده تکدّیگری و کنش‌های متکدیان، خیرین فعال در امور متکدیان به‌تدریج در مواجهه با چالش‌های متعدد به ناکارآمدی بخشش‌های تن‌پرورانه پی بردند و تلاش برای جایگزینی الگوهای مدیریتی مبتنی بر حمایت‌های هوشمندانه و اتخاذ استراتژی عقلانی برای رفع آسیب‌های اجتماعی و کیفی‌سازی حمایت‌های خویش را آغاز کردند. این الگوهای مدیریتی که در اساسنامه‌های برخی از بنیادهای خیریه دوره قاجار و پهلوی نمود پیدا کردند، می‌توانند به‌عنوان یک الگو مدنظر خیریه‌های فعال در امور متکدیان قرار گیرند. نکته بدیع در این نوشتار معرفی الگوهای مدیریتی جدید خیریه‌ها با اتکا به نظریه دیز است.

 

 

[1] Dees

  • آدمیت، فریدون. (۱۳۵۶). اندیشه ترقی و حکومت قانون (عصر سپهسالار)، تهران: خوارزمی.
  • آرام، هاشم و قنبری باغستان، عباس. (۱۳۹۴). «توصیف وضعیت تکدّیگری در شهر تهران و پیشنهاد دو سناریو»، جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران، سال چهارم، شماره ۱، پاییز و زمستان.
  • آرین‌پور، محمدرضا. (۱۳۹۱). بررسی جرائم تکدی، ولگردی و کلاشی در ایران، بیرجند: رزقی.
  • آفاری، ژانت. (۱۳۸۵). انقلاب مشروطیت ایران ۱۹11-۱۹06 (۱۲90-۱۲85)، ترجمه رضا رضایی، تهران: بیستون.
  • احتشام‌السلطنه. (۱۳۹۲). خاطرات احتشام‌السلطنه، به کوشش سید محمد مهدی موسوی. تهران: انتشارات زوار.
  • اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان. (۱۳۶۷). تاریخ منتظم ناصری، ج۳. تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران: دنیای کتاب.
  • بابایی، ناصر. (۱۳۶۹). نگرشی بر پدیده بیسرپرستی و مشکلات فرزندان دور از خانواده، تهران: انتشارات سازمان بهزیستی کشور.
  • براون، ادوارد. (۱۳۷۶). یکسال در میان ایرانیان، ترجمه ذبیح‌الله منصوری، تهران: اختران.
  • بشیرزاده، داوود. (۱۳۹۴). «پایش آسیب‌ها: تکدّیگری»، پایش سبک زندگی، سال دوم. شماره ۱۰، آذر.
  • بل، گرترود. (۱۳۶۳). تصویرهایی از ایران، ترجمه بزرگمهر ریاحی، تهران: خوارزمی.
  • پولاک، یاکوب ادوارد. (۱۳۶۸). سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس ‌جهانداری، تهران: خوارزمی.
  • جعفری، محمد مهدی و گودرزی، محمد. (۱۳۹۸). «بررسی پیامدهای حاشیه‌نشینی با تأکید بر بزه تکدّیگری»، فصلنامه دانش انتظامی بوشهر، دوره نوزدهم، شماره ۳۹، ص 91-80.
  • حبیب‌پور گتابی، کرم. (۱۳۹۶). «رویکرد شهروندان تهرانی نسبت به متکدیان»، مسائل اجتماعی ایران، سال ششم، شماره ۲، ص ۲۸_۵۴.
  • حجت بلاغی، عبدالحسین. (۱۳۵۰). تاریخ تهران، قسمت مرکزی و تهران و مضافات شمالی، ج۱، قم: بینا.
  • درکتانیان، غلامرضا. (۱۳۸۵). «جمعیت خیریه نوبر»، فصلنامه گنجینه اسناد، شماره ۶۴، ص 136-۱۱۴.
  • دولت‌آبادی، یحیی. (۱۳۶۱). حیات یحیی، تهران: انتشارات فردوس.
  • رضایی، جمال. (۱۳۸۱). بیرجند نامه، به اهتمام دکتر محمود رفیعی، تهران: هیرمند.
  • روزنامه اطلاعات سه‌شنبه 21 آذر ماه 1306، سال دوم، شماره 381.
  • سالور، قهرمان میرزا. (۱۳۷۷). روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، به تصحیح سیف‌الله گلکار، تهران: امیرکبیر.
  • سعدآبادی، علی‌اصغر، آرامی‌پور، ندا و محمودی، سید محمد. (۱۳۹۹). «به‌کارگیری نوآوری اجتماعی جهت بهبود عملکرد مؤسسات خیریه (مورد مطالعه: خیریه سلام بر آرزوها)»، فصلنامه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال هفدهم، شماره ۲، ص 222-۱۹۱.
  • شهری، جعفر. (۱۳۷۱). طهران قدیم، تهران: انتشارات معین.
  • عابدی، محمد. (۱۳۸۶). «مولوی پژوهی: دولت فقر (مفهوم فرق در زبان اهل معرفت)»، آینه میراث، سال پنجم، شماره 3.
  • علیزاده بیرجندی، زهرا و ملک‌زاده، الهام. (۱۴۰۰). تکدّیگری در دوره قاجار و پهلوی، تهران: فکر بکر.
  • کلانتری، مرضیه. (۱۳۷۲). مطالعه‌ای در باب تکدی و مسائل آن، زیرنظر دکتر سیلانیان طوسی، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
  • محبوبی اردکانی، حسین. (۱۳۶۸). چهل سال تاریخ ایران، ج1 (المآثر و الآثار) به کوشش ایرج افشار، تهران: اساطیر.
  • ملک‌زاده، الهام. (۱۳۸۵). نگاهی به امور خیریه در دوره قاجار، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری.
  • ملک‌زاده، الهام. (۱۳۸۴). «اقدامات خیریه و موقوفات زهرا سلطان نظام مافی "فرمانفرمائیان"»، نشریه وقف میراث جاویدان، شماره ۴۹، ص 103-۹۴.
  • ملک‌زاده، الهام. (۱۳۹۷). مؤسسات خیریه رفاهی - بهداشتی ایران در دوران پهلوی دوم (۱۳57-۱۳20 شمسی)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  • ممقانی، اسدالله. (۱۳۶۲). مسلک‌الامام فی سلامه‌الإسلام، تهران: نشر تاریخ ایران.
  • منصف، محمدعلی. (۱۳۵۵). امیر شوکتالملک علم (امیر قاین)، تهران: امیرکبیر.
  • نیازی، آمنه. (۱۳۹۷). «فراتحلیل مطالعاتی درباره تکدّیگری»، کنفرانس ملی توسعه اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز.
  • واحدی، غلامرضا. (1342). «خیریه نوبر تبریز»، نشریه پیک اسلام، اردیبهشت، شماره 3، ص 114-73.
  • سند شماره ۱۷۰۰-۱۰۹۰۰۸ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
  • سند شماره ۸۸۲-۱۲۳۰۰۴ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
  • سند شماره 800-123004 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
  • سند شماره 5/5265-350 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
  • سند شماره 6/5265-350 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.